مدرسه علمیه الزهرا آباده طشک

|خانه|محرم|نامه پسر شهيد زين الدين|انتخابات|حكايت|تماس |ورود
سخن رهبر درباره انقلاب
ارسال شده در 19 بهمن 1391 توسط خواجه در بدون موضوع

جملات قصار امام خمینی (ره) درباره دهه فجر


• بیست و دوم بهمن، براى ملت ما در حکم عید فطرى است که ملت در آن، از یک دوران روزه‏ى سخت خارج شد؛ دورانى که محرومیت از تغذیه‏ى معنوى و مادّى را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. (مقام معظم رهبری)

• بیست و دوم بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیل هاى خودش را قربانى کرد. (مقام معظم رهبری)
• امام، راه آزاد زیستن، کامل شدن، ساختن زندگى به شکلى که مورد رضاى خدا و دستور اسلام است، سازندگى حقیقى زندگى و عدم سازش با قدرتهاى ضداسلامى را به ما نشان داد. اینها، براى ما درسهاى بیست و دوم بهمن است. (مقام معظم رهبری)
• بیست و دوم بهمن، براى ملت ما در حکم عید فطرى است که ملت در آن، از یک دوران روزه‏ى سخت خارج شد؛ دورانى که محرومیت از تغذیه‏ى معنوى و مادّى را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. (مقام معظم رهبری)
• بیست و دوم بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیل هاى خودش را قربانى کرد. (مقام معظم رهبری)

• امام، راه آزاد زیستن، کامل شدن، ساختن زندگى به شکلى که مورد رضاى خدا و دستور اسلام است، سازندگى حقیقى زندگى و عدم سازش با قدرتهاى ضداسلامى را به ما نشان داد. اینها، براى ما درسهاى بیست و دوم بهمن است. (مقام معظم رهبری)

نظر دهید »
دهه فجر
ارسال شده در 19 بهمن 1391 توسط خواجه در بدون موضوع

تا بهمن در تاريخ زمين نفس ميكشد آمريكا در برابر ايران سربه زير است. بهمن يادآور عشق عاشورايي دريادلان است.مبارك باد اين همه يكدلي و دلاوري.

نظر دهید »
ويژگي دوست خوب
ارسال شده در 19 آذر 1391 توسط خواجه در بدون موضوع

ويژگي هاي دوست خوب:  در آشكار و پنهانش با تو يكي باشد

آراستگي تو را آراستگي خود و سر افكندگي تو را سرافكندگي خود بداند

در سختي ها تو را رها نكند

آنچه در دست توانايي هاي اوست از تو دريغ نكند.

ثروت و مقام او را عوض ننمايد

 

نظر دهید »
ويژگي دوست خوب
ارسال شده در 19 آذر 1391 توسط خواجه در بدون موضوع
نظر دهید »
مناجات
ارسال شده در 14 آذر 1391 توسط خواجه در بدون موضوع

 

الهي درمانده ام از دست خويش و به مدد فيض تو محتاجم. الهي : اگر غرقه خيالات و او هامم ، اگر شكست خورده ابليس نفسم، اگر آن جان آسماني را در مهاصره هواي نفس فرسودم، اگر نيستم آنكه بودم ، ام تو هماني كه بودي. يا غفار و يا غفار و يا غفار…..

 

نظر دهید »
منافق
ارسال شده در 14 آذر 1391 توسط خواجه در بدون موضوع
نظر دهید »
ويژگي هاي برجسته ي امام علي (عليه السلام)
ارسال شده در 13 شهریور 1391 توسط خواجه در اهل بيت(عليهم السلام)

علي(ع) فرزند ابوطالب و نوه‌ي عبدالمطلب است. هاشم جد او به شمار مي‌رود. سيزده سال قبل از بعثت، در عرصه‌ي عالم خاكي ظهور كرد. كنيه‌ي او ابوالحسن و حيدر لقب اوست. علي(ع) از دوران كودكي پرورش يافته‌ي پيامبر بود و معرفت و حكمت و اخلاق را از او آموخت. براي شناخت بيش‌تر امام علي(ع) به بيان برخي ويژگي‌هاي برجسته‌ي آن حضرت مي‌پردازيم:

1. ايمان

 اميرالمؤمنين اولين كسي است كه رسول خدا را تصديق كرد و به او ايمان آورد و به نماز او اقتدا كرد. [1] حضرت جاي‌گاه خود و ياران پيامبر را چنين توصيف مي‌كند: «ما پيوسته و پي‌گير در كنار رسول خدا(ص) با پدران و فرزندان و برادران و عموهاي‌مان ‌مي‌جنگيديم. و اين امر جز افزودن بر ايمان‌مان و پذيرش و فرمان برداري بيش‌تر حق، پي‌آمدي نداشت.» [2]

2. موقعيت سنجي

با اين‌كه، امت پيامبر، پس از وفات آن حضرت، در امر خلافت، گرفتار اختلاف شدند و امانتي كه پيامبر به دست علي(ع) سپرد، توسط افراد كينه‌توز غصب شد، ولي علي(ع) با موقعيت‌شناسي، صبر را بر تقابل ترجيح داد. و با سكوت، در مقابل فتنه و آشوب ايستاد تا اين‌كه، دين رسول الله بماند. حضرت در نامه‌اي به مردم مصر، جريان سقيفه را توضيح مي‌دهد: «مردم را ديدم پيرامون ديگري گرد آمده‌اند و با او بيعت مي‌كنند. دست از هركاري برداشتم و بيعت نكردم تا آن گاه كه ديدم بازگشتگان از اسلام بازگرديده، به نابودي دين محمد(ص) فرا مي‌خوانند؛ لذا ترسيدم كه اگر به ياري اسلام و مسلمانان برنخيزم، در ساختمان آن شكستگي و رخنه‌اي ببينم، يا آن را سراسر ويران بيابم كه مصيبت چنين پيش‌آمدي بر من، بسي گران‌تر است تا از دست رفتن سرپرستي شما كه بي‌گمان بهره‌ي روزهايي اندك است.» [3]

3. آگاه ساختن مردم و آشنا كردن آن‌ها به حقوق اجتماعي

«آن‌گونه سخناني كه با گردن‌كشان خودكامه مي‌گويند، با من نگوييد و چنان كه در نزد خودخواهان تندخو محافظه كاري مي‌كنند، با من محافظه‌كاري نكنيد. و با ظاهر سازي معاشرت نداشته باشيد و درباره‌ي من گمان نبريد كه اگر سخن حقي به من گفته شد، آن را سنگين احساس كنم، و نه اين كه بپنداريد كه من خواستار بزرگ‌داشت خود از سوي شما هستم» [4]

4. خلوت‌گري عشق علي(ع)

اميرالمؤمنين(ع) با همه‌ي عظمت و بزرگي، به درگاه خدا رو‌ مي‌آورد و با او خلوت و زمزمه مي‌كرد. و چنين با خدا مي‌گفت: «خدايا، گناهي را از من بيامرز كه تو از من بدان داناتري. پس اگر بازگشتم، تو هم با آمرزش بر من بازگرد. خدايا، گناهي را از من بيامرز كه از درونم وعده كردم و بدان وفا كردني در نزد من برايش نيافته‌اي. خدايا، گناهي را  از من بيامرز كه به زبانم خواسته‌ام به سوي تو تقرّب بجويم، سپس قلبم با آن مخالفت كرده‌ است. خدايا به گوشه‌ي چشم اشاره كردن‌ها و سخنان بيهوده گفتن‌ها و خواسته‌هاي‌ نارواي دل و لغزش‌هاي زبان را از من بيامرز.» [5]

5. هدايت ساختن مخالفان

خوارج و اهل نهروان از معاندان و مخالفان جدي حضرت علي(ع) بودند كه با روش‌هاي گوناگون با آن حضرت مخالفت مي‌نمودند؛ ولي امام علي(ع) در تعليم و هدايت و آگاه سازي آن‌ها كوتاهي نكرد و در نامه‌ها و خطبه‌هايش، آن‌ها را به انحرافاتشان گوشزد نمود. [6]

6. تدريس و آموزش اخلاق اسلامي

علي(ع) مانند ساير زما‌م‌داران نبود كه تنها به حكومت‌داري خويش بينديشد و از هدايت‌گري كه مهم‌ترين وظيفه‌ي امامان است، غفلت نمايد. به همين دليل، نهج‌البلاغه، سرشار از ره‌نمودهاي اخلاق نظري و عملي است. بيانات اخلاقي امام به جهان‌بيني و فرجام شناسي آن حضرت وابستگي معناداري دارد.

غيبت نمودن مردم، مراء، لجاجت، خصومت، خشم، حسد، خودپسندي، حرص، كبر، آزمندي، دنياپرستي، تنگ چشمي نمونه‌هايي از اخلاق ناپسند است كه امام بدان پرداخته است. [7] خوش‌خويي، در اختيار بودن زبان، اقدام كردن به كارهاي پسنديده، صبر و پايداري، راستي در گفتار، فروتني، دانش و بردباري نمونه‌هايي از درس‌هاي اخلاق پسنديده‌ي امام علي(ع)  است. [8] [9]

7. تبيين فلسفي و عقلي حقايق

امام علي(ع) در بيان حقايق الهي تنها به ذكر چند توصيه‌ي اخلاقي اكتفا نمي‌كرد؛ بلكه با روش عقلي و استدلالي به توصيف آن‌ها مي‌پرداخت. [10] براي نمونه، در جهت اثبات وحدت ذاتي و تجزيه ناپذيري حق تعالي مي‌فرمايد: «هر آن كه خدا را توصيف كند و صفاتش را زايد بر ذات بداند او را دو چيز انگاشته، و هركس او را دو چيز مي‌ا‌نگارد براي او جزء قائل شده و قائل به جزء، خدا را درست نشناخته است. و كسي كه خدا را درست نشناسد به سوي او اشاره مي‌كند، و كسي كه به او اشاره كند او را در مكاني محدود دانسته است، و هر كه او را محدود بداند او را شمرده و خدا منزه از اين نسبت‌ها است. [11]» خوانندگان گرامي توجه دارند كه اسلوبي كه امام علي(ع) در مسائل توحيدي بيان مي‌كند، كاملاً عقلي و استدلالي است. شكي نيست كه اين بيانات از آن علي(ع) است و با سند معتبر تاريخي و نيز يك‌نواختي سياق اين مطلب مستدل مي‌گردد.

امام در خطبه‌ي ديگري مي‌فرمايد:« خداوند با برتري و چيرگي و قدرت خود بر اشيا و پديده‌ها، جدا از آن‌هاست و موجودات و پديده‌ها نيز به اين‌كه تحت قبضه‌ي قدرت اويند و بازگشتشان به سوي او است جدا از او هستند، هر كس خدا را توصيف كند محدودش دانسته، و هركه او را محدود بداند تحت شمارش در آورده و آن موجب بطلان ازليّت الهي است». [12] و نيز مي‌فرمايد: «خداوند واحد و يگانه است اما نه واحدي عددي؛ هميشگي است ليكن نه در محدوده‌ي زمان، و پايدار است ولي نه به پشتوا‌نه‌اي». [13] حضرت اميرالمؤمنين(ع) در مقام اثبات وجود خداوند سبحان و صفات الهي مي‌فرمايد: «آيات و نشانه‌هاي قدرت خدا، برهان قاطعي بر اثبات هستي او است، بلكه خود وجود او كه در همه چيز تجلّي دارد و گواه هستي خويش مي‌باشد. و شناخت او همان توحيد و يگانه دانستن او است، و توحيد واقعي، جدا دانستن او از مخلوقات است به اين معني كه صفاتش را مغاير صفات آن‌ها بدانيم، نه اين‌كه كناره‌گيري و جدايي جسماني مقصود باشد. او پروردگار و آفريدگار مطلق است و خود، آفريده و پرورده شده نيست. هرچه در ذهن تصور شود او بر خلاف آن است؛ چون آن‌چه به تمام ذات و حقيقت شناخته گردد، خدا نيست. او است كه دليل وجود خويش است و وسايل شناسايي را هم خود او فراهم آورده است.» [14]

امام(ع) درباره‌ي شناخت خداوند، تصريح مي‌كند كه «حق تعالي با حواس درك نمي‌گردد و به مردم، قياس و تشبيه نمي‌شود. كيفيت او شناخته نمي‌شود. خِرَدها توان اندازه‌گيري او را ندارند و افكار و تخيلات از حريم كبريايي او دورند. [15] «چشم‌ها و حواس او را نمي‌بيند، ولي دل‌ها در پرتو ايمان واقعي و اخلاص، هستي او را درك مي‌كنند، خداوند با اوصاف لطافت، غلظت و حجم توصيف نمي‌شود. خواست او بدون انديشه و قصد صورت مي‌گيرد. ظاهر است اما مستقيماً ديده نمي‌شود، ولي وجودش متجلي است» [16].

 [1]. نهج البلاغه، خطبه‌ي 37 و 131.

 [2]. همان، خطبه‌ي 56.

 [3]. نهج‌البلاغه، نامه‌ي 62.

 [4]. همان، خطبه‌ي 216.

 [5]. نهج البلاغه، دعاي 78.

 [6]. همان، خطبه‌ي 29، 34.

 [7]. نهج البلاغه، خطبه‌ي 140، حكمت 298، 225 و خطبه‌ي 86 و 16 و حكمت 228.

 [8]. همان، خطبه‌ي 176و 23، حكمت 126، 113، 138، 248، 211، 222، 228، 113، 223.

 [9]. سيـد مــحـمد مهدي جعفري، آمــوزش نهـج‌الـبلاغه، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشـاد اسـلامي، ص 323 ـ 392.

 [10]. ر.ك:  علامه سيد محمد حسين طباطبايي، علي(ع) و فلسفه‌ي الهي، ترجمه‌ي سيد ابراهيم سيد علوي، نشر مطهر، زمستان 1379.

 [11]. نهج‌البلاغه، خطبه‌ي اول.

 [12]. نهج‌البلاغه، خطبه‌ي 152.

 [13]. نهج‌البلاغه، خطبه‌ي 185.

 [14]. احتجاج طبرسي، طبع دارالنعمان، نجف اشرف، ج 1، ص 299، به نقل از علي و فلسفه‌ي الهي، ص 69.

 [15]. توحيد صدوق، ص 79.

 [16]. توحيد صدوق، ص 308.

 

 

نظر دهید »
شخصيت امام علي (عليه السلام)
ارسال شده در 13 شهریور 1391 توسط خواجه در اهل بيت(عليهم السلام)

 

يكي از مسائلي كه حيرت و شگفتي آدميان را به ارمغان مي‌آورد، مطالعه‌ي شخصيت علي(ع) است كه جامع كمال انساني و در بردارنده‌ي شهامت، حق‌جويي، حق‌خواهي، حق‌گرايي و عدالت است و فصاحت كلام او با شجاعتش هم‌راهي مي‌كرد.

مولود كعبه كه ابراهيم‌وار هيچ‌گاه بر بتان سجده نكرد، موحد به دنيا آمد و موحدانه در محراب عبادت به ديدار حق شتافت و رستگار گشت.

امام(ع) برجسته‌ترين پيرو محمد(ص) بود و قرآن را طراز عدالت قرار مي‌داد.

علي از روزگار خود بزرگ‌تر بود و همين سبب احساس تنهايي او بود؛ حتي جامه‌ي تاريخ و جامه‌ي معاصر بر اندام علي نمي‌گنجد.

تنهايي علي، زاييده‌ي كينه‌توزي و حسادت دشمنان و ناداني دوستان او بود. علي از گذشته و حال جفا ديده است و اما آيندگان نيز… .

وجوه متفاوت و متضاد در علي(ع) مستشرقان را به وجد در آورده است. شير بيشه‌ي روز و عارف شب، ذلّت در برابر خدا و عزّت در برابر دشمن، گرسنگي مستمر، هم‌راه با فعاليت شبانه روزي، قاطعيت هم‌راه با مدارايي، نمونه‌اي از تضاد علوي است.

مرگ علي(ع)، او را بيش‌تر شناساند؛ آن گاه كه توفان سياه ذلّت و سياست مكر و نيرنگ آشكار شد و زبوني مردم را به ارمغان آورد و سلطنت را جانشين امامت ساخت.

علي، گرفتار تعصب، افراط و تفريط، حسادت، كينه و ستم روزگار خويش بود. خواص، بيش از عوام به آن حضرت آزار مي‌رساندند؛ هم‌‌چنان كه نزديكانش بيش‌تر از ديگران به او ستم روا داشتند.

پيامبر در روز غديرخم فرمود: «هر كس كه من مولاي او هستم پس علي هم مولاي اوست». و نيز فرمود: «پسر ابي‌طالب، ولايت  امت‌ام حق توست؛ اگر به درستي و عافيت، تو را ولي خود كردند و با رضايت درباره‌ي تو به وحدت نظر رسيدند، امرشان را به عهده گير و بپذير؛ اما اگر درباره‌ي تو به اختلاف افتادند، آنان را به خواست خود واگذار؛ زيرا خدا راه گشايشي به روي تو باز خواهد كرد».

 هيچ شخصي در گذشته و حال، هم‌چون علي براي اسلام و پيامبر فداكاري نكرد، به گونه‌اي كه آيه‌ي « وَمِنَ النّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَؤوفٌ بِالعِباد».

نور وحي و رسالت را به چشم خود ديد و بوي نبوت را استشمام مي‌كرد. هنگام نزول وحي، ناله‌ي شيطان را مي‌شنيد[1][1]. آن‌گاه كه هر كس سر در لاك خود فرو برده بود و در كارها سستي مي‌ورزيد، و زبان بسته بود، براي ياري دين، قيام كرد و بر همگان سبقت گرفت.[2][2]

با سوز جان به پيامبر خطاب كرد: «هر شب خواب به چشمم نرود تا آن‌گاه كه خداوند براي من سرايي را كه در آن جاي گرفته‌اي، اختيار كند. به زودي دخترت، تو را خبر دهد كه چگونه امت‌ات گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه‌ي سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما را از او بخواه. اين‌ها در زماني بود كه از مرگ تو ديري نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودي».[3][3]

امام در مقام فرمان‌روايي و زمام‌داري امور، سياست‌هاي حقوقي، مالي، اداري، اقتصادي، سياسي خود را شفاف بيان كرد و دولت خود را دولت پاسخ‌گو معرفي نمود.

زندگي علي(ع) سرشار از تعاون و هم‌كاري و هم‌ياري بود. توجه به مستمندان و پرداخت زكات و صدقات، سيره‌ي مستمر او بود.

علي‌‌رغم غصب خلافت، هميشه خلفا را در قضاوت‌ها ياري مي‌كرد و صراط مستقيم را به آن‌ها نشان مي‌داد.

از حيث نسبت و علم و فضيلت و كمال نفساني، جامع بود.

عرفان و اختلاف علوي، از نوع رهبانيت و گوشه‌نشيني نبود. جلوت و خلوت علي(ع) هم‌راه هم بوده و در حالي دنيا پرستي را طرد مي‌كرد كه در دنيا زيست مي‌نمود. علي(ع) محبّت روحاني نسبت به خدا را اساس عرفان قرار داد.

كلام علي جاودانه است. خاموشي در آن راه ندارد و هم‌چون خورشيد مي‌درخشيد.

ياران علي هم‌چون حجر بن عدي، عدي بن حاتم طايي، هاني بن عروه‌ي مرادي، عامر بن وائله‌ي كناني، صعصعه بن صوحان، كميل بن زياد و… از امتيازات علوي برخوردارند.

سيره‌ي عملي و مكارم اخلاق حضرت علي(ع) نيز به تمام ابعاد آدمي نظر داشت.

 اصلاحات علوي جامع بود. اصلاحات روحي، فردي و جسمي، اجتماعي را در بر گرفت. 

 


[1][1] . نهج‌البلاغه، خطبه‌ي 134.

[2][2] . همان، خطبه‌ي 37.

[3][3] . همان، خطبه‌ي 193.

نظر دهید »
ارزش انتظار و منتظِر
ارسال شده در 13 شهریور 1391 توسط خواجه در مهدويت



مسأله ی مهمّي كه هميشه در طول تاريخ پر افتخار اسلام مايه ی اميد مسلمانان و به ويژه شيعيان منتظر بوده است، وعده هاي تخلّف ناپذير الهي در مورد آينده ی اسلام و پيروزي نهايي مؤمنان و مستضعفان و محرومان مي باشد. دين مبين اسلام از همان آغاز پيدايش و حتّي از همان نخستين سال هاي ظهور پيامبر گرامي (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پيوسته مسلمانان را به آينده اي درخشان اميد وار ساخته است.
قرآن كريم با قاطعيّت هرچه تمام تر اين مسأله را به عنوان يك وعده تخلّف ناپذير الهي مطرح نموده و در كمال صراحت، پيروزي نهايي، ايمان اسلامي و آينده درخشان آيين پاك محمدي (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به مسلمانان نويد داده و جاي هيچ گونه شك و ترديد و ابهام براي احدي باقي نگذارده است.
در اين زمينه آيات بسياري در قرآن وارد شده كه براي نمونه برخي از آن ها بيان مي شود:
« هُوَ الَّذي اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دينَ الْحقِّ لِيُظهِرَهُ علي الدّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكونَ؛ اوكسي است كه پيامبرخود را با هدايت و دين حق فرستاد ، تا دين حق را بر تمام اديان غالب و پيروز گرداند ، اگرچه مشركان كرامت داشته باشند ».
« وَلَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ ؛ ما در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم كه بندگان شايسته ام وارث (حكومت) زمين خواهند گرديد».
رواياتي كه از فضيلت انتظار فرج و ظهور حضرت مهدي (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) سخن مي گويد، آن چنا ن آن را بالا مي برد كه ازهر عمل عبادي و غير عبادي بر ترشده و در رديف توحيد و نبوت و اركان اساسي مذهب قرار مي گيرد.
رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:
« أفْضَلِ العِبادَه انْتِظار الفَرَج ؛ بافضیلت ترین عبادت انتظار فرج است».
امير مؤمنان علي ( علیه السّلام ) نیز مي فرمايند :
« اَفضَل العِبادَه الصّمْتُ و انْتِظار الفَرَج ؛ برترين عبادت سكوت و انتظار فرج است ». هم چنین انتظار از چنان ارزشی برخوردار است که شرط قبولی اعمال در پیشگاه خدای متعال تلقّی می شود.
امام باقر (علیه السّلام) می فرمایند:
« گواهي دادن به توحيد پروردگار و اين كه حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بنده و فرستاده اوست، و اقرار به آنچه از جانب خداوند آمده و پذيرفتن ولايت ما اهل بيت (عليهم السّلام) و بيزاري بستن از دشمن ما، و تسليم شدن نسبت به امر ما و وَرع و فروتني و در انتظار قيام كننده ما بودن، چون براي ما دولتي است كه هرگاه خداوند بخواهد، آن را محقّق مي سازد».
طبق این حدیث هيچ عملي در دين ، بدون حالت انتظار مهدي موعود (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) مقبول درگاه الهي نيست. منظور از مقبول شدن اين است كه آن عمل عبادتي تلقّي شود كه مشمول پاداش پروردگار قرار گيرد و باعث تقرّب شخص به پيشگاه الهي شود .
انتظار به خودي خود، آدمي را متعهّد و مسئول مي سازد كه براي تحقّق هدف هاي اسلامي و آرمان هاي انساني و عملي شدن برنامه هاي ديني، بدون هيچ گونه ضعف وسستي، تلاش و كوشش نمايد و به سوي مقاصد متعالي اسلام گام بردارد و پيوسته مقاوم و استوار به وظايف ديني و اسلامي خود عمل نمايد. و از همين جهت است كه انتظار در اين روايات، از برترين و با ارزش ترين عبادات به شمار آمده و بدين پايه از ارزش و اهمّيّت رسيده است.
روح انتظار وادی امن است که هر کس به آن برسد و آن را حفظ کند، از آسیب ها، دغدغه ها و نگرانی ها آسوده می شود. او از نظر رشد انسانی و کمالات وجودی به درجه ای می رسد که ارزش شخصیّت و نیز کارهایش را به راحتی نمی توان محاسبه کرد. در روایات اسلامی مقام ومنزلت والایی برای منتظران فرج امام رمان (علیه السّلام) بیان شده که به چند نمونه از آن ها اشاره می شود: امام صادق (علیه السّلام) مي فرمايد: « اِعمَلوا اَنَّ المُنْتظِر لِهذَا الاَمرِ لَه مِثْلُ أجرَ الصائِم القائم ؛ بدانيد كسي كه منتظر ظهور حضرت مهدي (علیه السّلام) باشد پاداش كسي را دارد كه شب ها براي انجام عبادت بيدار و روز ها روزه دار باشد ».
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) می فرمایند: «المُنْتِظر لأمرِنا كَالمُتَشَحِّطِ ِبدَمِه في سَبيل اللّه ؛ منتظر امر ما (ظهور)، مانند كسى است كه در راه خدا در خون خويش غلتیده است».
از اين حديث به خوبى استفاده مى شود كه منتظرين واقعى امام زمان (عليه السّلام) لحظه اى از تحرّك و تكاپو در پيشبرد اهداف دين، باز نمى ايستند، بلكه هميشه سعى و كوشش مى كنند كه خود را بر اساس اسلام اصيل و مكتب اهل بيت (عليهم السّلام) آن چنان پرورش دهند كه صلاحيّت و شايستگى درك حضور حضرت را در زمان ظهور وى داشته باشند.
امام صادق (علیه السّلام) نیز می فرمایند:
« مَن ماتَ مِنْكُم وَ هُوَ مُنْتَظِر لِهذَا الاَمرِ كَمَن هُوَ مَعَ القائِمِ في فُسطاطِهِ . قالَ: ثُمَّ مَكَثَ هَنيئَهً ثُمَّ قال: لا، بَلْ كَمَن قالَ مَعَهُ بِسَيفِهِ. ثُمَّ قال: لا وَاللهِ اِلّا كَمَنِ اسْتَشهَدَ مَعَ رَسولُ اللهِ (صلََّي الله عَلَيهِ وَ آلِه و سَلََّم) ؛ هركس كه از شما بميرد در حالي كه منتظر امر ظهور حضرت مهدي (علیه السّلام) باشد همانند كسي است كه با حضرت قائم (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) در خيمه اش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظه ای درنگ کرده، آن گاه فرمود: نه، بلکه مانند کسی است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند. سپس فرمود: نه ، به خدا همچون کسی است که در پیشگاه رسول خدا(صلّی الله علیه و آله وسلّم) شهید شده باشد».
مفهوم انتظار و ضرورت ارزش آن و نیز منتظر و ارزش شخصیّتی وی زمانی معنادار و مطرح می شود که غیبتی وجود داشته باشد. این غیبت است که چیزی به نام انتظار و ارزش آن را به وجود می آورد. بدون غیبت حضرت، شخصیّتی به نام منتظر با این مقام ودرجات ساخته نمی شود.
اگر حضرت در بین مردم حضور داشت و همه با او در ارتباط بودند، دیگر نه انتظار معنا داشت و نه منتظری که بخواهد با انجام وظایف دوران غیبت و وفاداری به حضرت و پیوند با او و خدمت به او به این درجات و مقامات برسد. بنابراین ارزش کار منتظر به این است که او به همه ی وظایفش در دوران غیبت عمل کند نه دوران ظهور او.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرمایند:
«أفْضَل أعمال اُمَّتي انْتِظار الفَرَج مِنَ اللّهِ عَزََّّوجَلَّ؛ بهترين اعمال امّت من، انتظار فرج ازسوی
خداوند عزّوجلّ است».
بدون شك، انتظار فرج هنگامى از برترين عمل هاى امّت خواهد بود كه شخص منتظر سعى كند تمام اعمال و كردار خود را بر اساس موازين اسلام و بدون سهل انگارى انجام دهد.

نظر دهید »
منتظِر
ارسال شده در 13 شهریور 1391 توسط خواجه در مهدويت


منتظِر در لغت به معنی درنگ كننده و چشم به راه و در اصطلاح به کسی گفته می شود كه در انتظار كسي يا چيزي است.
امّت اسلامی در برخی روایات به عنوان امّت «منتظِر» نامیده شده است؛ چون همیشه آن ها در انتظار مهدی موعود (علیه السّلام) به سر می برند.
امام صادق (علیه السّلام) به ابوبصیر در ضمن روایتی در این باره می فرمایند:
« يا ابا بَصير! طوبى لِشيعَهِ قائِمَنا المُنْتَظِرين لِظُهُورِهِ فى غَيْبَته وَ المُطيعينَ لَهُ فى ظُهُورِهِ،اوُلئِکَ
اَوليّاء اللّه الَّذينَ لاخَوْفَ عَلَيهِم وَ لاهُم يَحزَنُون ؛ ای ابوبصیر! خوشا به حال شیعیان وپیروان قائم
ما اهل بیت؛ چون آن ها در زمان غیبت اومنتظر ظهور او هستندو وقتی آن حضرت ظهور نماید
در زمان ظهورش مطیع و فرمان بردار او خواهند بود. آنان اولیای خدایند و هیچ ترس و اندوهی
بر آن ها وجود ندارد».
در بسیاری دیگر از روایات و تعابیر دعاها، از خود امام زمان (علیه السّلام) نیز با لقب «منتظِر» یاد شده است. به عنوان مثال در دعای روز عید فطر عبارتی به این صورت به چشم می خورد:
« اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی وَلیِّکَ المُنْتَظِر امرَک، المُنْتَظِر لِفَرَجِ اَولِیائِکَ… ؛ بارخدایا! بر ولیّ خودت درود بفرست؛ آن ولی که منتظِر فرمان توست و همواره در آرزوی گشایش کار دوستان تو در حال انتظار به سر می برد».
بر این اساس، هم امام و هم امّت، هر دو منتظِرند. امّت در انتظار امام خود است و می خواهد هر چه زودتر او از پس پرده غیب به در آید و راه نجات از نابسامانی ها را به انسان بیاموزد و امام نیز در حال انتظار به سر می برد، تا اجازه ظهورش فرا رسد، و انقلاب حیات بخش خود را آغاز کند و به آرمان های انبیا و اولیاء که ستمگران در طول تاریخ بشریّت مانع تحقّق آن ها شده اند، جامع عمل بپوشانند.
یکی دیگر از لقب های معروف حضرت مهدی (علیه السّلام) «منتظَر» می باشد. یعنی کسی که دیگران در انتظار او باشند. امام عصر (علیه السّلام) را از آن جهت منتظَر می نامند که شیعیان در انتظار او به سر می برند، تا پس از اذن ظهور پیدا کردن آن حضرت از طرف خداوند متعال، به یاری او بشتابندو اورا در فراهم ساختن زمینه ی تشکیل حکومت عدل الهی، برچیدن بساط ظلم و نابسامانی از سرتا سر عالم، برقراری صلح و امنیّت واقعی که آرزوی همیشگی انسان درطول تاریخ بوده است، یاری کنند.

نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مدرسه علمیه الزهرا آباده طشک

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • مهدويت
  • گزارشات مدرسه
  • اعتقادي
  • اخلاقي
  • فرق و اديان
  • احكام
  • اهل بيت(عليهم السلام)
  • خبر های حوزه
  • مناسبت ها
  • شهدا
  • حکایت
  • قدری تامل

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان